داستان خواندنی قهوهخانه مش قنبر و تماشای سیاهها | خیمه شب بازی به جای بحث سیاسی
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۵۷۹۶۷
همشهری آنلاین- مژگان مهرابی: آنطور که تهرانپژوهان میگویند قنبر، غلام سیاهی در دربار ناصرالدینشاه بود که بعد از آزادشدن در خیابان ناصرخسرو قهوهخانهای دایر کرد. در عهد ناصری سیاهها قشری بودند که در خانه بزرگان و متمولان کار میکردند. با شکلگیری قهوهخانه قنبر، سیاههای زنگی به آنجا میرفتند، عدهای از سفیدپوستها برای تماشای آنها میرفتند و زنگیها را مورد تمسخر قرار میدادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بابا مشکین و نواهای حسینیقهوهخانههای دوران قدیم منشا اتفاقات بسیاری بود که سینه به سینه نقل میشود. شاید درباره حسین بابا مشکین که با نشستن در همین قهوهخانهها توانست اثر ماندگاری جمعآوری کند کمتر شنیدهاید. او کسی است که نوحههای قدیمی تهران را که در قهوهخانهها خوانده میشد،براساس ردیفهای موسیقی نوشته است. حسین بابا مشکین اصالتا قزوینی بود ولی در تهران به دنیا آمد. او بنیانگذار تصنیف در ایران و رفیق عارف قزوینی بود. حاجحسین مشکین ابتدا نقال بود. بعدها با سبک و آهنگ موسیقی ایرانی، نوحه ساخت. همچنین مشکین مخترع سینهزنی یک دستی با دستگاه موسیقی بود. مرحوم مشکین را بهعنوان مردی قهوهخانهنشین میشناختند که از افطار تا سحر نغمههای ماه رمضان را میخواند. در آن زمان فضای ماه مهمانی خدا به جز شبهای قدر پر از شور و شعف بود.
چرا قهوهخانهها از رونق افتادند؟پژوهشگران معتقدند که علت اصلی بیرونقی قهوهخانهها و دورشدن آنها از اصلشان، بیتوجهی ما به فرهنگهای باارزش پیشینیان است. البته ورود فرهنگ غربی به کشور هم در این بیرونقی بیتأثیر نیست، چرا که با روی کارآمدن گرامافون، رادیو و تلویزیون جاذبههای قهوهخانه مثل نقالی، روحوضی و دیگر سرگرمیها روزبهروز کمرنگ شد و دیگر خیلیها کمتر به قهوهخانه میرفتند. البته در برههای از زمان قهوهچیها، مغازه خود را مجهز به تلویزیون کرده بودند تا مشتریان خود را از دست ندهند. صاحب قهوهخانه برای نشان دادن سریال پر طرفدار یک ریال بیشتر از مردم میگرفت. هنگام تماشای فیلم به همه تذکر میداد که ساکت باشند و اگر بچهها شلوغ میکردند صاحب قهوهخانه تلویزیون را خاموش میکرد و هیچکس هم حق اعتراض نداشت.
کافههایی که جای قهوهخانه را گرفتندمشتریان قهوهخانهها مرد بودند و هیچ زنی حق حضور در آنجا را نداشتند. در سالهای 1310تا 1320که کافهها در تهران بهوجود آمدند شرایط کمی فرق کرد. خانمها میتوانستند برای تفریح یا دورهمی با دوستان به کافهها بروند. این مکانها بیشتر ویژه هنرمندان و اندیشمندان بود و کسانی که فراغت زیادی داشتند. اما بهدلیل ارتباطنگرفتن مردم با کافهها آنطور که انتظار میرفت رونق نگرفت، چراکه فرهنگ غربی کافهنشینی با فرهنگ ایرانیها جور نبود.
موشک، آییننامهها را سوزاندبرای اداره قهوهخانهها آییننامه خاصی تنظیم شده بود که هر کدام از قهوهچیها موظف به اجرای آن بودند. این آییننامه در اتحادیه قهوهخانهداران واقع در میدان بهارستان نگهداری میشد. در سالهای دفاعمقدس بهدلیل موشکباران ساختمان اتحادیه از بین رفت و اثری از اسناد قهوهخانهها باقی نماند. بعد از آن هم آییننامه دیگری نوشته نشد.
کد خبر 763610 برچسبها تهران قدیم تهرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تهران قدیم تهران قهوه خانه ها آیین نامه سیاه ها کافه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۵۷۹۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نامه خواندنی اینزاگی به هواداران اینتر
به گزارش "ورزش سه"، سیمونه اینزاگی پس از قهرمانی اینتر در سری A، نامهای طولانی به هواداران این تیم نوشت. نراتزوری پس از پیروزی در دربی دلا مادونینا مقابل میلان، قهرمانی در ایتالیا را مسجل کرد.
این قهرمانی، بیستمین قهرمانی تاریخ باشگاه اینتر بود و آنها از فصل بعد دومین ستاره را روی پیراهنش حک میکند. اینزاگی نامهای خطاب به طرفداران اینتر را در اختیار کوریره دلا سرا قرار داده که آن را در ادامه میخوانید:
"به سفر ما خوش آمدید که از شور و شوق و پیروزیهای بزرگ ساخته شده است. ستاره دوم متعلق به نراتزوری است. از ابتدا فقط یک هدف وجود داشت: سربلندی شهر و همه طرفداران ما. بسیاری از هواداران فوقالعاده، که همیشه در کنار هم هستند، با اشتیاق زیاد و عشق به رنگ اینتر، متحد شدهاند.
من مفتخرم که داستان این سفر فوق العاده برای این باشگاه بزرگ را با شما به اشتراک بگذارم، اما مهمتر از همه برای بازیکنانم و همه کسانی که اینتر را دوست دارند، ما به یک هدف باورنکردنی رسیدهایم که به ما امکان تاریخ سازی میدهد.
جاده پیروزی زیبا بود، ستاره دوم روی سینه نشان دهنده تلاش، فداکاری و استعداد همه افرادی است که خانواده ما را تشکیل میدهند. مانند اینتر بزرگ هررا که سالها پیش اولین ستاره را به دست آورد، امروز ما نیز در حال نوشتن یکی از مهمترین صفحات باشگاه هستیم. تشکر ویژه از استیون ژانگ، رئیس باشگاه که من را در اینتر میخواست، همیشه به ما نزدیک بود و هرگز اجازه نداد چیزی کم داشته باشیم.
از همه مدیرانی که با آنها کار کردم تشکر میکنم که ما را در موقعیتی قرار دادند تا بتوانیم کارمان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم. از همه همکارانم و افرادی که این سفر درخشان را با آنها سهیم شدهام، تشکر میکنم، بدون تعهد آنها به این هدف بزرگ نمیرسیدیم. اما مهمتر از همه از بازیکنانم تشکر میکنم، قهرمانان واقعی بسیاری از نبردها که باعث افتخار همه هواداران نراتزوری در سراسر جهان شدهاند.
یک تشکر بزرگ از خانوادهام که پناهگاه امن و پشتیبان همیشگی من در زندگیام به عنوان یک مربی و به عنوان یک مرد هستند. وقتی بالاخره سوت پایان دربی به صدا درآمد و دیدم همه هواداران نراتزوری در حال شادی هستند، احساس شادی بینظیری کردم که خیلی تلاش میکنم تا آن را توصیف کنم.
در این سه سال با هم، با باشگاه، بازیکنانم و این گروه کاری فوقالعاده انجام دادیم، فوتبال فوقالعادهای بازی کردیم، با چالشهایی روبرو شدیم و جامهای زیادی را به دست آوردیم، و در فینال لیگ قهرمانان اروپا به خوبی بازی کردیم، جایی که میتوانستیم خوش شانستر باشیم.
ما همیشه سعی کردهایم پرچمهایمان را بالا نگه داریم و باعث افتخار هوادارانی باشیم که هر هفته ما را دنبال میکنند، آنها ما را تشویق میکنند که همیشه در تمام چالشهای جدید، بهتر عمل کنیم.
امیدوارم این داستان بتواند الهام بخش کسانی باشد که رویای دستیابی به اهداف خود را دارند و نشان دهد که با کار روزمره، عزم و فداکاری، هر آرزویی میتواند به واقعیت تبدیل شود. در سخت ترین لحظه ما حتی بیشتر متحد شدیم و یک خانواده شدیم. هرگز این را فراموش نمیکنم. خوبیها هرگز فراموش نمیشوند و برای همیشه باقی میمانند. تا ابد فورزا اینتر."